آروینآروین، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره
آریاناآریانا، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

خاطرات آروین حیدری مدلینگ دو ساله

بیشترین طول عمر اسباب بازی های پسرم یک ربعه ...

پسرم 17 ماهشه خیلی دلم میخاد عکس کمد سیسمونیشو براتون میذاشتم تا ببینید که درشو که باز میکنی پره از اجساد اسباب بازیهای گرانقیمتی که تکه تکه شده اند تقریبا تمام وسایلی که براش گرفتیم یه جاشون یا شکسته یا نابود شده ماشین های کنترل دار بزرگی که قطعاتش رو در آورده دل و روده وسایل باطری دار یا سیم و چراغ دارش بیرونه هیچ اسباب بازی بیشتر از یه ربع یا نیم ساعت بعد خرید سالم نمی مونه هر چی بگیریم میخواد توشو باز کنه بررسی کنه اصلانمیدونم دیگه براش اسباب بازی بگیریم یا نه .... دیروز اومدم ترن قطارشو برای اولین بار براش راه اندازی کنم اما همینکه داشتم ریلهاشو می چسبوندم برگشتم دیدم یه چیزای ریز دایره مانند رو زمین پخشه ؟؟ پسرم تمام چرخهای کوچیک قطارا...
18 شهريور 1393

عصبانیت بچه یک ساله!

پسرم 15 ماهشه هر روز صبح وقتی میرم سرکار میذارمش پیش مامانم اخیرا چون باردارم تصمیم گرفتم از شیر بگیرمش برای همین عصرها بعد کار یه سر میرم می بینمش اما با خودم نمی برمش خونه امون میذارم تا 10 شب اونجا بمونه و فقط واسه خواب میرم میارمش پیش خودم که فقط شبها شیر بخوره این روزا حس میکنم پسرم از دستم خیلی عصبانیه!! میدونم که اگه توضیح هم بدم که برای چی مجبورم اینکارو بکنم درک نمیکنه برای همین کاری از دستم بر نمیاد دیروز بعد از کار رفتم خونه مامانم اینا دیدمش اما وقتی میخواستم برگردم خونه دیدم اومده مانتومو گرفته اصرار میکنه با من بیاد من هم که میخواستم یه جوری مشغولش کنم تا منصرف بشه یه 2000 تومنی از کیفم در آوردم دادم به برادرم و بهش گفتم برو بر...
18 شهريور 1393

اسپری حشره کش و شیطنت شیرین برادزاده خوشگلم عرشیا

چند وقت پیش برادر زاده ده ساله ام که اومده بود خونه امون بهم گفت عمه دوست داری پشه بچه اتو نزنه گفتم چطوری گفت یه اسپری جدید اومده که به بدن میزنند و حشره ها رو میکشه گفتم جدی میگی گفت آره گفتم خوب حالا اسمش چیه گفت هیچی همون اسپری حشره کش گفتم یعنی چی من به بچه ام حشره کش بزنم ؟ گفت خوب آخه این حشره کش با اونی که شما میگین فرق داره گفتم خوب تو از کجا فهمیدی چنین حشره کشی وجود داره گفت بابام برام یکیشو خریده تازه چند تا از دوستام هم گرفتن استفاده میکنند خلاصه روز بعدش من زنگ زدم به برادرم و ازش پرسیدم این اسپری حشره کش که برای پسرت خریدی اسمش چیه گفت نمی فهمم چی میگی گفتم همین حشره کش که به عرشیا میزنی دیگه گفت شوخی میکنی ؟ گفتم نه مگه براش ...
18 شهريور 1393

پسر17 ماه ام انقدر نگران فیلتر جارو برقی بود که امروز صبح زود بیدار شد

پسرم یک سال و5 ماهشه عاشق جارو برقیه 24 ساعته دسته جارو برقی دستشه تواتاق روی فرش زیر فرش روی مبل روی تخت دنبال خودش میکشه دیشب همسرم تو خونه فیلتر جارو برقیمون رو در آورد و برد شست و به پسرم که با کنجکاوی مشغول بررسی موضوع بود گفت این فیلتر جارو برقیه باید بشورمش الان دیگه جارو برقی کار نمیکنه فردا صبح بهم یاد آوری کن بذارمش سر جاش من فک نمیکردم متوجه بشه همسرم چی گفته یا اینکه متوجه بشه یادآوری یعنی چی ؟ صبحها من زودتر از خونه میزنم بیرون و همسرم کنار پسرم میخوابه تا 9 یا 10 و بعد پسرم رو می بره میذاره خونه مامانم اینا و میره شرکت امروز همسرم میگفت که پسرم که هر روز به زور ساعت 9 یا 10 بلند میشد ساعت6 و نیم صبح بیدار شده و رفته تو بغلش و ب...
18 شهريور 1393

دیروز برای پسرم یه بسته مداد شمعی گرفتم تمام دیوارهای خونه رو کرده کاغذ دیواری

برای پسر یک سال و نیمه ام یه بسته مداد شمعی گرفتم دلم میخاد عکسایی رو که همسرم دیروز بامبایلش از درو دیوار خونه امون گرفته بود میتونستم بذارم تا ببینید این پسرا چه اعجوبه هایی هستند تمام دیوارا و درب اتاق خواب و کابینتا با مدادشمعی قهوه ایی و سیاه رنگ آمیزی شده بود حتی یه جای خالی هم رو دیوارا نذاشته بود اونم فقط ظرف یک ربع یا بیست دقیقه که من تو آشپزخونه مشغول کار بودم فک میکردم داره تو دفتر نقاشیش نقاشی میکنه که صداش در نمیاد نگو داشته دیوارا رو کاغذ دیواری میکرده دو سه ساعت طول کشید که بتونم دیوارو در و کابینتای اوپن رو که از بیرون ظرف چند دقیقه خط خطی کرده بود با مواد شوینده و دستمال پاک کنم تازه خودشم با یه دستمال کاغذی داشت کمکم میکرد ...
18 شهريور 1393

شیطنتهای پسرم و روش جدیدم برای مهار آنها

آروین کوچولو الان یک سال ودوماهشه فوق العاده شیطونه از درو دیوار بالا میره 24 ساعته دسته جارو برقی دستشه از سر تا سر خونه روی مبل زیر روفروشیها حتی روی تخت دنبال خودش میکشه یا جلوی لباسشویی ایستاده داره برنامه های لباسشویی رو بهم میزنه یا میره جلوی تلویزیون تلویزیون روخاموش میکنه یا کنترل بر میداره کانالهاشو بهم میریزه از تو کشو درش میآرم سر از تو یخچال در میاره یا داره سبزی ها و گوشتهای یخ زده تو یخچال رو وسط آشپزخونه تخلیه میکنه یا ایستاده جلوی بوفه یا کابینت تو آشپزخونه داره فنجون نلبکیها و ظروف چینی رو یکی یکی از پشت سر پرت میکنه وسط آشپزخونه تاحالا شاید بیشتر از 5 یا 6 دفعه گوشی تلفن خونه صد دفعه سیم تلفن رو خراب کرده دسته جارو برقی دست...
18 شهريور 1393

دیروز پسر 15 ماهم ریش تراش باباشو برداشته بود ریششو بزنه !!!

وقتی اومدم دیدم ریش تراشو به برق زده روشن نکرده بود انگار نمیدونست چه طوری باید روشنش کنه اما داشت میکشید زیر گلوش و روی لوپاش   ...
18 شهريور 1393

یه بچه یه ساله فک میکنه شیر از کجا میاد تو سینه مامانش !!!

بعضی وقتها با خودم فکر میکنم واقعا تو کله کوچولوی این فسقلیها چی میگذره انگار تو کله اشون جز افکار مخرب کندوکاو و یا افکارخنده داره که نصفش واقعیته نصف دیگه اش علت مسخره ایی که خودشون بهش رسیدند وجود نداره دیروز شیشه شیر رو دادم دست پسر یک ساله ام که بخوره بهش گفتم بگیربخواب این شیرو بخور بعد رفتم تو آشپزخونه وقتی برگشتم دیدم پسرم نشسته لباسشو زده بالا سعی داره هر طور شده از داخل شیشه شیر شیر رو وارد سینه اش کنه !!!!!!!!! ...
18 شهريور 1393

ماجرای پسرم ومرد هندی

پسرم تازه راه افتاده هنوز نمیتونه کامل صحبت کنه فقط چند تا کلمه رو خوب میگه یک کفش سوت سوتکی براش خریدیم که به شوق شنیدن صداش اصرار داره راه بره دیروز داشتم تو کوچه امون می رفتم که یه دفعه یه ماشین کنار پیاده رو پارک کرد و یه هندی با توربان دور سرش ازش پیاده شد پسرم همینطور که داشت میرفت یه دفعه ایستاد و محو تماشای آقاهه شد هر چی دستشو میکشیدم نمی اومد یه دفعه با انگشت به توربان روی سر هندیه اشاره کرد و گفت اوه اوه اوه ..منم سعی کردم دستشو بگیرم ببرمش اما دستشو از تو دستم در آورد و بعد رو سر خودش کشید و بعد دوباره به سر آقاهه اشاره کرد و توربانشو نشون داد و دوباره گفت اوه اوه اوه تازه فهمیدم داره میگه این آقاهه با بقیه فرق داره برام جال...
18 شهريور 1393

پسر یک ساله ام از سر به سر گذاشتن و اذیت کردن دیگران لذت میبره..........

پسر من 5 اسفند 91 بدنیا اومد الان یک سال و یک ماهشه نمیدونم چرا اما از اذیت کردن وسر به سر گذاشتن بقیه لذت میبره مثلا نشستیم داریم فیلم می بینیم یه دفعه میره دگمه تلویزیون میزنه خاموش میکنه و بعدش غش غش میخنده یا فک میکنه جورابش بو میده میاره جلو دماغ اینو اون میگیره بقیه بگن پیپ پیپ چه بویی میده تا غش غش بخنده یا میدونه برادرم به کامپیوترش حساسه میره سراغ کامپیوترش و دگمه های کی بورد تند وتند میزنه بعد تا نگاش میکنه جیغ میکشه فرار میکنه اگه بدونه کسی به چیزی حساسیت داره صاف میره سراغ اون و منتظر میشه ببینه عکس العمل طرف به کارش چیه اگه دید طرف عصبانی شد باز تکرار میکنه بهش بگیم یه کارو نکن حتما انجام میده نمیدونم این خصلت بچه ها تو اینه سنه...
18 شهريور 1393